#HoPe

ساخت وبلاگ

روزاییو میگذرونم که پر از استرس و بلاتکلیفیه، اولین هفته سال ۱۴۰۳ برام خیلی چالش برانگیز میشه، ولی خاطره انگیز هم خواهد بود. فقط حس تنهایی دارم، که با تمام چالش هاش دارم یک تنه مبارزه میکنم، ...رمزش عدد روی دستبندت... #HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 2 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:59

#HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 2 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1403 ساعت: 15:59

خطاب به صمیمی ترین آدم زندگیم: پیر میشیم بیخ ریش هم:) #HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 22:26

در دلتنگ ترین حالت ممکنم، و فقط به نتیجه فکر میکنم که عالی باشه و بگم خداروشکر نتیجه دلخواهم شد بعد سختی هاش...

اینکه روز آخر بعد از حدود ۲۰ روز دوری میای پیشم دلمو گرم میکنه و استرسمو کمتر...

چند شب دیگه بخوابم؟ :/

#HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 22:26

واقعا فکر کردن به عنوان سخت بود... کل ذهنم و حس و حالم همینقدر مبهم و خفه ست، امیدوارم بعدا که یاد این روزا میوفتم، بگم: دمت گرم نازگل... #HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 22 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 15:42

فکر نمیکنم توی این ۳۰ سال هیچ آبانی به بدی و داغونی این آبان بوده باشه... #HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 15:50

چرا بالایی نمیره، چرا فقط پستی هاشو میبینیم، بلندیاشو بقیه میبینن؟ #HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 31 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 15:50

امیدوارم تموم شدن ۳۰ سالگی، با تموم شدن تمام اتفاقات اخیر باشه...

انقدر که اواخر اتفاقات زنجیره ای افتاد و آرامشو از بین برد...

حالم بده از تمامشون...

به امید اینکه ۳۱ سالگی اون سالی باشه که بگم بالاخره شد.

#HoPe...
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 28 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 15:50

شروع پاییز و شروع خانه داری جدی من با گردگیری اساسی کلید خورد،این روزا بیشتر خونم،وقت بیشتری میگذرونم و قدر لحظه های تنهاییمو بیشتر میدونم،لحظه هایی که خلوت میکنم، فکر میکنم...امشب تولد ۶۳ سالگی بابارو دور هم جشن گرفتیم، یه جشن کوچیک خانوادگی...خانوادگی و خیلی خیلی خودمونی..موقع عکسا به شمع نگاه کردم و یه لحظه به قرارگیری عددش شک کردم، طبق معمول فارسی به انگلیسی بودنش...و گفتم: ۳۶ نشده باشه:))) انگار تولد منه...بابا گفت تو که ۳۶ نیستی، گفتم ۳۰ میشم دیگه،و باز گفت: ۳۰ چیه بابا...۳۰ نیستی...و اینکه از نظر بابام هنوز بچم و سنمو قبول نداره خیلی خوشاینده:)ولی دلیل نمیشه خودمم انکارش کنم،۳۰ سالگی که قراره فوت شه، با کلی تجربه همراهه...دوسش دارم، خیلی چیزا بهم یاد داد و مطمئنم دهه ۳۰ تا ۴۰ پر از رمز و راز و اتفاقای قشنگ تره... #HoPe...ادامه مطلب
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 16:57

دیروز و امروز حسابی استراحت کردم و خستگی گردگیری چهارشنبه شسته شد،امروز صبح تا ۱۱ خوابیدم و هیچ چیزی خداروشکر مزاحم خوابم نشد، پر انرژی بیدار شدم و تصمیم گرفتم انرژیمو بیشتر کنم،پس بعد از قهوه نیم ساعتی دوچرخه زدم، بعد دوش هم یه پدیکور‌ اساسی کردم و همه انرژی های منفی رِ دور کررررده و به خوندن ادامه ی دایی جان ناپلئون پرداختم،انگار روح و جسمم شدیدا نیاز به ریلکسی و سبک شدن داشت،و البته به دلیل انرژی مضاعفی که گرفتم تصمیم گرفتم هر روز صبح این روتین انجام بدم،حالا اینکه این تصمیم اجرا بشه یا نه در پست های بعدی اعلام خواهم کرد:)))امروز ۴۶ امین ماهگرد ازدواجمونه و دو ماه مانده به ۴ سالگی،خداروشکر برای تمام لحظاتی که داریم،خوب و بد لازمه ی ساختن یه روح قویه...ولی ایشالله که خوب باشه همش:)))) #HoPe...ادامه مطلب
ما را در سایت #HoPe دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nzgl93 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 16:57